معنی جار و جنجال
فارسی به انگلیسی
Din, Fireworks, Hubbub, Noise
فرهنگ فارسی هوشیار
آشوب و ازدحام
جار و جنجال کردن
هیاهو کردن سر و صدا کردن: ((کمترجا و جنجال کنیدخ))
با جار و جنجال
با داد و فریاد با سرو صدا.
حل جدول
قشقرق
هیاهو
ازدحام
جار و جنجال بسیار
قشقرق
جار و جنجال و فریاد
های و هوی
کنایه از جار و جنجال
کولی بازار
فرهنگ معین
(رُ جَ. کَ دَ) (مص ل.) هیاهو کردن.
جار
(رّ) [ع.] (اِفا.) جر دهنده، حرفی که مدخول خود را جر دهد. مدخول را مجرور گویند و مجموع را جار و مجرور.
لغت نامه دهخدا
هو و جنجال. [هََ / هُو وُ ج َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) هیاهو. سر و صدا. جار و جنجال.
فرهنگ عوامانه
شلوغ و مرافعه و داد و بیداد را گویند و اشخاص تند را نیز گویند که مدام داد و فریاد راه می اندازند مثلا گویند سید جنجال رسید و جنجال راه انداخت و یا جنجال بلند شد.
فارسی به عربی
هذیان
فرهنگ فارسی آزاد
جار، همسایه، مجاور، پناه دهنده، زنهار دهنده (جمع:جِیْران، جِوار، اَجْوار)،
معادل ابجد
297